صنایع استخراجی و جامعه
صفحه اصلی ژورنال www.elevier.com/locate/exit
مقاله اصلی
از کلنگ زدن تا کشف فلز: پویایی معدن طلا و فضا در گینه شمال گینه کناکری
آنا دزرتین
اطلاعات مقاله
تاریخ مقاله : گرفته شده در 11 ژوئن 2015 و اصلاح شده در 18 فوریه 2016 و قبول شده در 18 فوریه 2016 و دسترسی آنلاین در 26 فوریه 2016
کلمات کلیدی:
صنعتگری و معدن در مقیاس کوچک (ای اس ام) . پویایی و فضا و استخراج فلز و گینه
چکیده :
با توجه به نقشه کشی انجام شده در طول یکسال در روستای مالینک در گینه. این مقاله هدف در گسترش فهم در انقلاب پویایی معادن از نقطه نظر فضایی دارد. صنعتگری و معدن در مقیاس کوچک (ای اس ام) از سال 1980 در گینه شمالی به سرعت گسترش یافت .در اینجا مدان و زنان و حتی کودکان در معادن طلا کار می کنند و در فصول خشک موقتا در کمپ زندگی می کنند .هر چند از زمان معرفی استخراج فلز در اواخر 2011 حرکت عموما توسط مردان انجام شد و کم کم تصادفی شد. مردان در حال حاضر در طول فصول خشک به روستاهای خود باز می گردند با تغییر حرکت به مسیر گذر . هدف من نشان دادن اینست که به صورت پارادوکس این تصادفی بودن به مردان اجازه میدهد که در مدیریت حضورو غیبت خود در روستاهای محل زندگی قابل انعطاف باشند.
پاورقی صفحه 1 قسمت اول:
نامه به: 50 rue de Turenne، 75003 Paris، France. آدرس ایمیل: anna.dessertine16@gmail.com (A. Dessertine). فصل بارانی در اواسط ماه یا ماه ژوئن آغاز می شود و فصل خشک در پایان اکتبر آغاز می شود. http://dx.doi.org/10.1016/j.exis.2016.02.010 2214-790X / ã 2016 Elsevier Ltd. تمام حقوق محفوظ است.
پاورقی صفحه 1 قسمت دوم:
این اصطلاح در حقیقت نقادانه است، چرا که من در استفاده از اصطلاح “جوان” و “جوانان” در مالکین استفاده می کنم که در آن آنها یک موقعیت اجتماعی جوان را تعیین می کنند، نه یک سن بیولوژیک. ازدواج به این ترتیب ورود افراد به “بزرگسالی” را نشان می دهد.
مقدمه:
در فوریه 2011 من یک سال کار میدانی در روستای گوریلان در شمال شرقی گینه (کوناکری) آغاز کردم، جایی که من برای اولین بار با فصل خشکی آشنا شدم . من بلافاصله با تعداد زیادی از غایبین روستا مواجه شدم. خانه ها خالی بودند و تنها پیرزنان و بچه ها و تعداد کمی ساکن باقی مانده بود .دو سندزایی، یکی در فصل خشک و دیگری در فصل بارانی انجام شد، 1 بعدا اهمیت این پدیده مهاجرت را تایید کرد. روستا به طور واضح در طول فصل خشک، خروج های فراوانی را متحمل شد و به طور متوسط حدود یک سوم از اعضای هر خانوار شامل مردان و زنان که عمدتا برای کار در معادن رفته بودند. ورود افرادی که در آغاز فصل بارانی به زمین های کاری بازگشته بودند نیز بسیار زیاد بود. در سپتامبر 2012، من برای دومین بار برای یک مطالعه میدانی پنج ماهه برگشتم، اما این بار، رفت و برگشت برخی از افراد خیلی سریع بود و به ظاهر کمتر از آنچه که در سال 2011 دیده بودم. چند ساکن رفته بودند ، برخی آمدند و دوباره برگشتند، گاهی اوقات بعد از اینکه تنها چند ساعت یا چند روز آنجا بودند. به طور خلاصه، دو شکل از تحرک همسویی وجود داشت، و طبق گفته های ساکنان، این تفسیر در یک ابزار فنی جدید قرار داشت: آشکارسازی فلز. این همه چیزی بود که هر کس می توانست بگوید، به خصوص جوانان 2 که اکنون اکثریت را در بهره برداری طلا تشکیل می دادند، از آنجایی که شناسه های فلزی معرفی شدند. ساکنان همواره معدنکاری طلاکاری شده را انجام می دادند، اما با توجه به مصاحبه ای که با موسی انجام دادم، استفاده از آشکارساز فلزی به معدنچیان اجازه می دهد تا بیشتر به خانه بازگردد و پول بیشتری کسب کند. معادن همه برای موسی شناخته شده بود، و او به شهرت خوبی رسیده بود . او موفق به ساخت یک خانه بتونی برای مادرش، در روستا شده بود که بیش از ده خانه مانند آن در بین بیش از هزار نفر وجود داشت.
در این مقاله،من اشاره به تحولاتی که در اشکال مختلف درگیری های مرتبط با معادن در این منطقه رخ داده است کردم، و نحوه ایجاد و توصیف فضاها را مورد بررسی قرار دادم. بنابراين، انتخاب مفهوم “اشکال” به کار رفته، خودسرانه نيست. در استفاده از آن، تحلیل خودم را در یک چشم انداز قرار می دهم که معتقد است که انگیزه ها باعث ایجاد روابط (و نه شکستگی) و به افراد اجازه وارد شدن در “روابط” را می دهد(سیمل 2009). من به این ترتیب، آنها را به عنوان یکی از انواع اجتماعی شدن در میان دیگران تصور می کنم. اصطلاح “تحرک” به “مهاجرت” ترجیح داده می شود، زیرا این امر به بهترین وجه شامل انواع جنبش های قابل مشاهده می شود، از جمله ابعاد دایره ای آنها و تعریف اجتماعی و فرهنگی آنها
(De Bruijn et al.، 2001؛ Bakewell and Jonsson، 2011).
من همچنین کار خود را در تداوم دی کرتیو (1984) قرار دادم، که برای او فضا یک تقاطع از عناصر محرک است و برای او در ارتباط با محل، فضای 3 همانند کلمه ای است که از آن صحبت می شود (ص 117). در این زمینه، “عناصر محرک” به افراد و اشیاء مانند آشکارساز فلز اشاره دارد. بنابراین، من معتقد هستم که “تقاطع های مختلف” در پایه ساختار فضاهای نه اتفاقی و نه تصادفی هستند و بر اشکال خاصی تأکید دارند که همانطور که خواهیم دید، با معدن طلاکاری یکی نیست و در مورد استفاده از آشکارسازهای فلزی است.
در گریلان، اگر افراد خاصی مجاز به ترک هستند، تنها به این دلیل است که دیگران پشت سر آنها هستند. این امر به ویژه هنگامی که به حفظ یک خانواده کمک می کند، بسیار قابل توجه است. به نظر من مهم است که اجازه ندهیم که خانوار ( لا در مالینک) که از برادران ، همسرانشان و فرزندانشان تشکیل شده – بمیرد. خانواده ها بر روی یک حالت ادلفیک از جانشینی به منظور حفظ خانواده ادامه می یابند، در حالی که برادر دوم، برادر اولش را به موفقیت می رساند و از نفر بعدی حمایت می کند و به همین ترتیب. این حالت جانشینی به خودی خود بر جنبشها عموما تاثیر میگذارد، به این معنا که مردان تنها زمانی می توانند آنجا را ترک کنند که یک نفر برگشته باشد در تقابل با جانشینی از پدر به پسر. در اولین مورد، همه مردان باید به لحاظ نظری یک روز به خانه بازگردند تا جای خود را به عنوان سرپرست خانوار بر عهده بگیرند، و در مرحله دوم، اولین فرزند اولویت آزادی خاصی حرکت را به برادر جوانتر می دهد. به موازات حالت ادلفیک از جانشینی، لو از اصل پدر- شوهر که شامل گردش زنها است – ادامه می یابد که اجازه می دهد تا اطمینان فرزندان حفظ شود. بنابراین، به منظور حفظ لو، همه افراد باید هم زمان و یا زمان دیگر انجام وظیفه حضور را انجام دهند، با توجه به جنس خود، سن آنها و وضعیت آنها.
علاوه بر این، حضور یک نفر در روستا باید به طور پیوسته در زندگی روزمره قابل مشاهده باشد: شما باید “دیده “شوید، ساکنان به من گفتند، “مدتی بمان “، یا مرا به هم نشان می دادند، و غیره. مردان جوان چندین نیمکت در زیر سایه یک درخت می گذاشتند و چای درست می کردند، یک پیرزن صندلی را بر می دارد و بخشی از روز را بیرون می گذراند و به دیگران فرصت می دهد که با او احوالپرسی کنند، دختران جوان در زمین مرکزی خانواده ملاقات می کنند و آشپزی می کنند و کودکان در کنار آنها بازی می کنند: یکی باید همه را ببیند و توسط همه دیده شود. این شیوه “وجود” در زندگی روزمره به راحتی به حفظ خانواده کمک می کند. دیده شدن ساکنان تاثیر تقویت ثبات فضایی آنها را به شدت به دنبال دارد. در نگاه اول، تعهد به وجود ممکن است برای درازمدت و دائمی مطلوب نباشد. با این حال، مردان جوان به دنبال “ماجراجویی” هستند، همسران به مالزی می روند تا ادویه جات و ادویه ها را به فروش برسانند و به ویژه، ساکنان بیشتر و بیشتر به معادن طلای در منطقه می روند. اگرچه استخراج طلا قبلا در دوران قبل از استعمار در غرب آفریقا انجام شده بود، به ویژه در امپراتوریهای غنا و مالایی،متخصص موافق بودند که این شیوه ها در دهه 1980 تشدید شد؛ برخی حتی از “تشدید طلا” در این منطقه صحبت می کنند
(Mbodj، 2009، 2011).
گینه استثنا نیست: طی دو دهه گذشته، معادن طلا به یکی از منابع اصلی درآمد ساکنان تبدیل شده است.
این مقاله به منظور درک مسیری است که در آن مهاجران معدن، بسته به اشکال مختلف آنها، فضاهای خاص اجتماعی را ایجاد می کنند. من با بررسی فضاهای معدنی صنعتی، نشان خواهم داد که چگونه اقامت موقت معدنچیان طلا در اردوگاه ها اجازه می دهد که جوامعی ظهورکنند و آن ها را تعریف خواهم کرد. در بخش دوم، من نشان خواهم داد که چگونه معرفی آشکارسازهای فلزی به شکل جدیدی از تحرک منجر شده است که به طور مداوم تغییر می کند و دشوار است که بتوان آن را درک کرد، و تشویق چشم اندازی را که بیشتر بر روی مسیرهای معدنچیان متمرکز شده است.
پاورقی صفحه دوم:
ترجمه از فرانسه به انگلیسی مشکل ساز است.یو- فو تان اشاره می کند: “در تجربه، معنای فضا اغلب در مکان جای می گیرد. “فضا” خلاصه تر از “مکان” است. آنچه که فضای نامحدود آغاز می شود جایی است که ما آن را بهتر می شناسیم و ارزش آن را به دست می آوریم “(2001: 6). با این وجود، به گفته دسرتو، “محل (لیو) دستوری است (هر نوع) که با توجه به عناصر در روابط همزیستی توزیع شده است. بنابراین این امکان وجود دارد که دو چیز در یک محل (مکان) قرار بگیرند. قانون قواعد “مناسب” در محل: عناصر مورد توجه قرار گرفته در کنار یکدیگر هستند، هر کدام در مکان های “مناسب” و متمایز خود قرار دارند، در محلی که تعیین شد. بنابراین مکان یک پیکربندی لحظه ای موقعیت است. این نشان از ثبات دارد. یک فضا وقتی وجود دارد که یک بردار جهت، سرعت و متغیرهای زمان را در نظر بگیرد. بنابراین فضا از تقاطع عناصر محرک تشکیل شده است “(1984: 117). در این دیدگاه – که من در اینجا دنبال می کنم – فضا “مکان” است، در حالی که در دیدگاه های دیگر مانند یو-فو تان ، مکان و فضا دو نوع تجربه متفاوت است: “محل به مرکز معنایی تبدیل می شود که توسط تجربه ساخته شده” ( تووان، 1975: 152).
برای توضیح بیشتر در این موضوع به پانلا 2007 که به کشف قوانین کار معدن مستعمراتی در این منطقه پرداخته است رجوع شود.
بوم آریفره در فرانسه
2- اردوگاه های استخراج صنعتی: روستاهای مینیاتوری؟
در ماه مه 2011، من تصمیم گرفتم سه ماه را در معادن طلا با دو مرد جوان از گریلان که برنامه سفر خود را برای چند روز برنامه ریزی کرده بودند، صرف کنم. آنها تنها در شب قبل از عزیمت تصمیم به رفتن گرفتند، زمانی که موسی به آنها در مورد یک میدان معدنی امیدوار کننده در نزدیکی شهر مندیانا مشهورو مناطق معدنی در مجاورت آن که- 85 کیلومتر از کانکان است، گفت. به همین ترتیب، سه نفر از ما در غروب خورشید به ملاقات با موسی در فرالاکو، پنج کیلومتری مندیانا، جایی که بخش بزرگی از معدنچیان طلا از گوریلان اردوگاه را راه اندازی کرده بودند، رفتیم. دشوار است که دقیقا بگوییم که در آن زمان چه تعداد از مردم در اردوگاه حضور داشتند؛ شاید حدود 2000 تا اگر که گفته برخی از آنان را باور داشته باشیم. اردوگاه که من بلافاصله می توانستم ببینم موقتا در طبیعت بود به علت پناهگاه های مصنوعی چوبی پوشیده شده با نی و به نظر می رسید به “محله های کوچکتر” تقسیم شده بود، بر اساس دسته بندی افراد بر مبنای محل زندگی آنها. تمام معدنچیان از گوریلان در همان اردوگاه بودند با کسانی که از روستایی دیانسومانا که مرز گوریلان بود. معدنچیان از دو روستا همه با هم آشنا بودند: “می بینید، ما به هم می چسبیم و خودمان را سازماندهی می کنیم”، یکی از آنها به من گفت. .
من بلافاصله متوجه تعداد حضور زنان در آنجا شدم. نویسندگان قبلا میزان بالای مشارکت در معادن صنایع را ذکر کرده بودند. به عنوان مثال، در معادن مالزی، گزارش شده است که زنان به طور متوسط 50 درصد از جمعیت معدن محلی را تشکیل می دهند
(Hentschel et al.، 2003: 31).
من با 51 زن از گوریان مصاحبه کردم – 30 نفر از آنها ازدواج کرده بودند و 21 نفر آنها مجرد بودند و سن آنها بین 15 تا 70 ساله بودند که از هرکدام از آنها خواستم سفر خود را به معادن طلا توضیح دهند. همسران بعضی اوقات همراه شوهران خود (12 نفر از 30) بودند ؛ به طور کلی، آنها آخرین همسر شوهرانشان بودند، شوهرانشان که از حسادت حاضر به ترک آنها در روستا نبودند (معدنچیان گفتند). دیگران به تنهایی آمدند و یا فرار کردندو همسران خود و یا بستگان نزدیک را پشت سر گذاشتند. اگر چه این طور به طور کلی در روستا محکوم شده است، برخی از همسران موفق به کسب اجازه از اعضای خانواده خود برای رفتن شدند تا زمانی که با بومیان گریلان اقامت داشته باشند (14 از 30 این را گزارش کردند). این مورد ماریاما بود که در یک مصاحبه، رویدادهای یک روز معمولی را بیان کرد.
در صبح، همه با سرعت خودشان می آیند من واقعا زودتر از آنها بیدار می شوم چرا که دیگر زنان و من باید غذا را آماده کنیم. ما صبحانه را آماده می کنیم یا گاهی اوقات اگر همه چیز در حال اتمام باشند، ما از یکی از مردان می خواهیم که نان، سس مایونز و نسکافه خریداری کند. برخی با ما غذا نمی خورند، آنها ترجیح می دهند صبحانه خود را در کافه با دیگر معدنچیان بخورند. ما همچنین باید آب را بگیریم، اما ما هرگز به تنهایی نخواهیم رفت. یا در یک گروه با زنان دیگر قرار میرویم یا گاهی اوقات یک مرد با ما همراه خواهد شد. ما اردو را تمیز میکنیم و سپس برای کسانی که برای کار آماده میشوند، صبر میكنیم. روزهایی هستند که بعضی از آنها پیشتر از ما می روند برای شروع زود هنگام، اما من هرگز به منطقه معدن تنها نخواهم رفت که در حدود دو یا سه کیلومتری است. در اینجا ما خیلی زود به معادن نمی رویم زیرا باید برای ماشین هایی که برای عبور از آب استفاده می کنند صبر کنیم. در حال حاضر مقدار زیادی آب در معادن وجود دارد، بنابراین ما تا 11:00 یا ظهر شروع به کار نخواهیم کرد. هر چند، که کار را تا ساعت 6 بعد از ظهر متوقف نمی کنیم. اما در شب، شما مجاز به معدنکاری نیستید. گشت پلیس در شب وجود دارد. وقتی برگشتم، من حمام گرفتم و باز هم من به تنهایی نمی روم یک نقطه در جنگل وجود دارد که همه ما با هم در آن به حمام می رویم. شما باید آب خود را از چاه بگیرید و سپس یک نقطه پنهان پیدا کنید.
گاهی اوقات اردوگاه ها می توانند تصویر مینیاتوری به ما بدهند، روستاهای موقت که افراد در هر سنی برای چند هفته یا چند ماه در آن اقامت دارند. آنها مکان های فعالیت های شدید تجاری هستند که به نظر می رسدبه ساخت یک فضای نسبتا مستقل کمک می کنند. در حقیقت، هنگامی که یک میدان معدن برای اولین بار مورد بهره برداری قرار می گیرد، فروشندگان مسافر نیز به اردوگاه ها می آیند تا از جمعیت موقتا ساکن سود ببرند. در مورد اردوگاه فرلاکو، چند بار کافی شاپ وجود داشت که هر شب پر بود، اما در نزدیکی منطقه معدن، فروشندگان موتور سیکلت، تلفن های همراه، لباس ها و انواع مختلفی از وسایل مورد استفاده (صابون، سطل ها، لوله ها و غیره) وجود داشتند. اغلب معدنچیان طلا می گویند که شما می توانید “همه چیز” را در معادن پیدا کنید. بنابراین، زندگی معدنی برای برخی از مردان جوان، که علاوه بر توانایی یافتن تی شرت های اصل و تلفن های همراه با چندین سیم کارت، می توانند پول خود را هر طور می خواهند خرج کنند، غذای مورد نظر خود را می خورند و بیشتر از همه، مزیت حضور زنان جوان که (به گفته مردان)، حتی زمانی که مورد بررسی قرار می گیرند، راهکارهایی را برای از بین بردن “ملازم های خانم های جوان” پیدا می کنند، جذاب است . این گفته به وضوح توسط همه به اشتراک گذاشته نشده است، اما به تصویر معدنچی به عنوان مردانگی و مجرب بودن و زندگی شگفت انگیز اشاره دارد، که بعدا مورد توجه قرار خواهد گرفت.
بنابراین یک زندگی اجتماعی خاص در این اردوگاه ها شکل می گیرد و از این رو، کوتاهی است که بگوییم فقط بازتولید روابط اجتماعی روستا است. به عنوان مثال، بار کافی شاپها که معمولا توسط مردان در گیلان استفاده می شوند، در معادن، فضایی است که ممکن است مردان و زنان در مجاورت هم باشد. بعضی از آنها مانند کنده، قدیمی ترین زن که از گوریلان به فرالاکو آمده، حتی واژه ای که در روستا “مردانه” توصیف می شود (مثلا قهوه یا قدم زدن سریع)
را حفظ می کند، که دیگر ساکنان از آن به عنوان «عادت های معادنی» یاد می کنند که او نمی تواند آنرا کنار بگذارد. این فضاها همچنین اجازه می دهد تا نوعی «ازدواج کوتاه مدت» اتفاق بیافتد که فودقورونین نامیده می شود که، به نظر من، منحصر به معادن است. که به نظر می رسد نزدیک به اتحادیه هوارا در تانزانیا است: “دختران به خصوص مشتاق پیدا کردن یک مرد برای زندگی کردن هستند، که مربوط به نیاز آنها به احساس امنیت مادی و حفاظت است، که با توجه به” زندگی خشن “معدن را نرم می کند ( بریسسون و همکاران 2013:45) فقط چند مورد به من گزارش شده است، اما در میان معدنچیان این وجود دارد که به طور کلی اینها زنان فراری، تنها یا ازدواج کرده اند، که تنها در اردوگاه ها ماندند. برای راحتی گفته شده است که آنها یک یا چند مرد را که می توانند از آنها حمایت و حمایت مالی کنند را گمراه می کنند. معدنچیان می گویند برخی از آنها حتی از جذابیت خود برای سرقت طلا یا پول از مردان که تسلیم آنها شده اند استفاده می کنند. اما من این ایده را رد میکنم که فحشا جوهر چنین روابط اجتماعی است. در عوض، من متوجه شدم که می توان آن را به عنوان یک مذاکره اجتماعی دید، حتی گاهی متقارن، مبتنی بر وابستگی متقابل، از آنجایی که معدنچیان همچنین مخارج “دوست دختران” خود را برآورده می کنند.
(Bryceson et al.، 2013، 2014).
اگر چه من شنیدم که بعضی از این اتحاد ها به طور بالقوه می توانند طولانی شوند، به نظر می رسد که اکثریت آنها تنها یک فصل طول می کشد و از مراسم خاص خبری نیست. اردوگاه ها به این ترتیب دارای هنجارهایی هستند که به آنها منحصر می شود و به طور خاص ازدواجهای موقت را تحمل می کنند و به این ترتیب فضاهای دیگر ایجاد می شوند. بعضی از نویسندگان به این ترتیب آنها را مطابق با استدلال فوکو، “هیتروتوپیاس” تعریف می کنند.( وترمان 2010).
احتمالا در هر فرهنگی، در هر تمدن، مکان های واقعی وجود دارد- مکان هایی که وجود دارند و در حقیقت شکل گیری جامعه را سبب می شوند- که چیزی شبیه ضد – مکان هستند، یک سرزمین آرمانی قانون موثر مدار در مکان واقعی، که همه مکان های واقعی که درون فرهنگ یافت می شوند، به طور همزمان نمایان می شوندو متضاد و معکوس می شوند. مکان هایی از این نوع در خارج از همه مکان ها قرار دارد ، اگر چه ممکن است موقعیت خود را در واقعیت نشان دهند. از آنجا که این مکان ها کاملا متفاوت از همه مکان هایی هستند که در مورد آنها صحبت می کنند، آنها را به جای تقابل با سرزمین آرمانی ،”هیتروتوپیاس” می نامم (1984:3)
پاورقی صفحه سوم 1:
برای مثال، نگاه کنید به
Grätz و Marchal (2003)، Panella (2007)، Cros و Mégret (2009) و Bredeloup (2014).
همان پدیده در سایر اردوگاه های معدن مانند تانزانیا گزارش شده است، جایی که رفاقت و ملاقات با جنس مخالف در زندگی روزمره معدنچیان، به طور عملی وجود دارد، با وجود بار های که به عنوان ایستگاه های سوخت رسانی برای تامین نیازهای اساسی از خوردن و آشامیدن خدمت می کنند
“(Bryceson et al.، 2013: 40).
زمین های معدنکاری که من در آنجا بودم، توسط شرکت های تجاری مدیریت نمی شد، بلکه سازمان های روستایی، که اعضای آن در مالینک توبولومانی نامیده می شوند و از حمایت نظامی برخوردار می شوند. این سازمان های روستایی خود به خودی ایجاد می شود، زمانی که یک کشاورز محلی زمین برای بهره برداری طلا ایجاد می کند.کشاورز، و همچنین توبولومانی ، درصد متغیر از درآمد حاصل از معدن دریافت می کند. در میان چیزهای دیگر، توبولومانی به طور قابل توجهی مسئول اختصاص معدن به تازه واردان است. پانلا (2005و 2007) توضیح می دهد که قبل از استخراج معادن در دهه 1980، وظیفه اصلی تامبولومانی، دفاع از روستا در برابر دزدان بود. وظایف آنها از آن زمان گسترش یافته است. امروز، آنها به عنوان شرکت های واقعی عمل می کنند، تنظیم، واسطه دادن و تحریم همه مسائل مربوط به استخراج طلا و زندگی در اردوگاه ها. تامبولومانی به طور منظم مجلس و تحریم های مجازات علیه قوانین روستا، از جمله موارد سرقت و قتل صادر می کند. سخت ترین وظیفه ی آنها جلوگیری از تونل زدن معدنچیان به صورت افقی به دیگر شاخه های معدن برای جلوگیری از غارها است. تنظیم چنین شرایطی مستلزم آن است که معدنچیان با تجربه باشند و قادر به مداخله در موارد گاهی اوقات بحرانی باشند. همه آنها قبلا در معادن کار کرده اند و به رتبه “kalanjan-ti” رسیده اند که به معنای واقعی کلمه “رئیس” pickaxe طولانی است.
در واقع برخی از معدنچیان نسبت به دیگران با تجربه تر هستند و همه کارهای مشابه را انجام نمی دهند. در Faralako، آنها به گروه های چهار تا شش نفر سازماندهی شدند، از جمله مردان و زنان. هر کسی می تواند یک طبقه معدن را خریداری کند (در ماه ژوئن 2011، یک طبقه به ارزش 10،000 FG یا کمی بیش از 1 دلار بود که به رئیس روستا پرداخت می شود) تا زمانی که آنها بتوانند یک تیم کاری را جمع آوری کنند و آنها را با ناهار تامین کنند . بنابراین، گروه های کارگران صاحبان طبقه ها به آنها وابسته نیستند. عموما یک کشاورز / مالک زمین از زمین برای استخراج طلا در عوض یک درصدی (تعیین شده با رئیس روستا) پول حاصل از استخراج طلا از زمین خود خارج می شود. آنها طبقه ها را در یک خط، کنار هم، توسط tombolomanyi قرار می دهند. اول، آنها توسط عمدتا معدنچیان کم تجربه، قرار می گیرند تا به آستانه مشخصی که به نام نارا در Malinké شناسایی شده است برسند توسط حضور آهک. بعد از آن kalanjan-ti شروع به حفاری تونل های افقی می کند. نقش زنان شامل کشیدن سطوح سنگین از سنگ زنی از معادن توسط طناب و شستشو آنها در نزدیکی شفت معدن است. گرد و غبار طلای، یا گاهی اوقات، قطعات، و سپس طلا که به طور کلی زمین آن را احاطه کرده است. طلایی که از زمین جمع شده بود- اگر چه برخی از آنها پس از شستشو فروخته شده بود به منظور آزاد کردن مقدار زیادی از مواد معدنی گرانبها از کوخه های سنگ.
خریداران به طور کاملا قانونی حضور داشتند، در اردوگاه ها و یا در بازار شهرهای بزرگتر منطقه. علامت تجاری آنها مواد مینیمالیستی آنها بود: مقیاس، وزن و چند فنجان که روی یک میز قرار می گیرند و یا در قفسه های شیشه ای پشت آنها نمایش داده می شد. طلای استخراج شده از طرف افرادی که من با آنها بودم قبل از فروش پرداخت نشده بود و در دسامبر 2012 یک گرم برای حدود 375،000 FG یا حدود 52 دلار فروخته می شد. با توجه به این که صاحب شفت به کارگران خود پرداختی نمی کند، درآمد حاصل از این نوع استخراج طلای صنعتی، در اصل، به طور مساوی بین اعضای مختلف گروه، از جمله زنان، به اشتراک گذاشته می شود و درصد متغیر ی برای روستایی که در آن منطقه واقع شده است وجود دارد. در واقع، علاوه بر رئیس بخش روستاها، مدیر عامل معادن نیز تعیین شده است، که معدنچیان طلا وقتی که وارد می شوند، مالیات استخراج را به او پرداخت می کنند. در Faralako، 1/10 از درآمد برای روستایی که این منطقه را اداره می کردند، اختصاص داده شده بود و 2/10 برای صاحبان پمپ های آب بود. 7/10 باقی مانده پس از آن به طور مساوی بین کارگران و صاحب شفت به اشتراک گذاشته می شد.
اصل قومیت در به اشتراک گذاری و کمک های متقابل در بسیاری از کارهای مربوط به معادن صنایع دستی در منطقه ذکر شده است و بر پایه اصول اساسی کوریای 18 (ارشد) است، یعنی “ابتدایی، تکمیل وظایف، کمک های متقابل و غیر قابل تحسین” (Panella، 2007، 2005). با این حال، این اصل اخلاقی با توجه به گفته های ساکنین بر این اساس توجه بسیار جدی به گینویی است ، ذات نامرئی که در کوران ذکر شده و به عنوان صاحبان طلا و فلزات و سنگ های گرانبها در نظر گرفته می شوند. بنابراین، فضاهای معدنی همچنین جایی برای ملاقات بین این موجودات نامرئی و انسان است ، که در آن کارگران خود را در معرض خطرهای زیاد قرار می دهند. این نزدیکی به گنای، تصویر معادن را به عنوان “فضاهای دیگر” که احتیاج به اقدامات احتیاطی بیشتری دارند، نمایان می کند، مانند کار بعد از ساعت 4 بعد از ظهر (زمانی که ژن ها ظاهر می شوند) یا از دست دادن هر یک از طلا های معدنی پشت سرشان. همچنین باید قربانی (حدیا) خاص (عمدتا حیوانی) را انجام دهد تا در زیباییهای ژن برتر باقی بمانند. حیوانات رنگارنگ قرمز یا اچر امروز به عنوان گزینه مورد علاقه برای قربانی کردن هستند، زیرا آنها به خون و خطر اشاره دارند و به عنوان رنگ مشابه با طلا هستند. در واقع، آنچه که ساکنین به آن “شانس” می گویند، در واقع به توسعه روابط خاص بین گنای و انسان اشاره دارد.
بنابراین، در سال 2011، فضاهای معدن یک رویه خاص از روابط را ارائه می دهند که براساس واژه وابستگی خواهر و برادر ی و تنها زمانی است که افراد در این فضای خاص حضور دارند. معدنچیان طلا خود را به عنوان “برادران” و “خواهران” در “رنج” توصیف می کنند و گاهی اوقات معدنچیان قدیمی بورین (عمه) یا نارونین (اصطلاحی که به معنای “مادر کوچک” است، معمولا برای خواهران مادر استفاده می شود) نامیده می شوند. که ارجاع به خویشاوندی مادر دارد، که طبق گفته معدنچیان، نوعی همدستی است که در اردوگاه ها شکل می گیرد. شاید ما حتی می توانیم درباره کمال مادران مان صحبت کنیم، که طبق گفته های ساکنین، همکاری و همیاری در میان خواهر و برادر که از مادر یکی هستند بیشتر از کسانی است که فقط از پدر مشترک هستند.
با این حال، زمانی که در سپتامبر 2012 برای مدت اقامت دوم در گریلان بازگشتم، این بار برای پنج ماه، بسیاری از معدنچیان بر روی کلنگهای های خود را رها کرده بودند و تنها با آشکارسازهای فلزیشان کار می کردند. حرکات آنها بین معدن ها و دهکده ها پیشرفت کرده بود و باعث ایجاد رژه ثابت موتور سیکلت در روستا شده بود. در حالی که معدنچیان نکات بالا را توضیح می دادند باز هم در طول مدت زمانی نسبتا طولانی در اردوگاه ها بودند، این نوع جدید معدنچیان به دنبال “شانس”، اطلاعات خود در مورد زمین های معدنکاری امیدوار کننده و به ویژه آشکارسازهای فلزات بودندکه در آمدن و رفتن معدنچیان نقش بازی می کرد. چگونه آشکارسازهای فلزی فضاهای معدنی را که براساس یک زمان فصلی و روابط مبتنی بر اخلاق، به اشتراک گذاری و زندگی مشترک بود را تغییر می دهد؟ آیا استفاده از آشکارساز فلزی منبع جدیدی از “ایجاد” فضاها است؟
پاورقی صفحه 4 ستون 1
این دیدگاه شامل امکان ظهور احتمالی مشکلات نمی شد 13
Panella (2007) همچنین در جنوب مالزی به آنها اشاره کرده است 14
1 دلار = حدود 7250 FG در تاریخ 24 مه 2015) 15
. در محوطه های معدن خشک شده، کیسه های ماسه ای به اردوگاه یا در اردوگاه یا در یک رودخانه نزدیک برگردانده می شدند برای شستشو ،.
پاورقی صفحه 4 ستون 2
17 اما من پروسه هایی نظیر ادغام، که برای جابجایی طلا نیاز به جیوه دارند، را مشاهده نکردم. استفاده از جیوه – و یا سیانید – اغلب در رسانه ها مورد انتقاد قرار می گیرد، اما به نظر من این مواد توسط Guirlanka استفاده نمی شود، شاید به این دلیل که آنها خود را حرفه ای در نظر نمی گیرند و هدف آنها فروش طلا با بیشترین سرعت ممکن است. 18 توزیع مجدد از خواهر و برادر بزرگتر به خواهر و برادر کوچکتر، بدر کورویا اساسی است و با اصل سلسله مراتب آن مخالف نیست (کاملا برعکس).
19 این اصطلاح از واژه عربی djinn (pl jnoun) می آید.
20 طلا به عنوان یک شیء تحریک کننده، مانند بازی وحشی است که می تواند “فرارکند” یا “پنهان شود” . این توازی بین فلزات گرانبها و بازی های وحشی با طلا متوقف نمی شود. De Boeck (1998) در یک مطالعه بر روی استخراج الماس در سیر Zaire توضیح می دهد که حفاری “شکار” سنگهای مانند بازی وحشی است، که باید ابتدا آرام بود و یا “کمین” کرد و سپس به دام انداخت ،اگر خانواده اش می خواستند در مورد سلامتی، رفاه و حاصلخیزی آن بدانند.
21 همانطور که Panella (2007: 6) گزارش می دهد. “در دایره Kedugou قدیم در سنگال،” کشیش طلا “یک خروس سفید با شانه قرمز را کشت. اگر “بیضه ها” سیاه باشند، مجبور خواهیم شد دوباره آن کار را انجام دهیم تا بیضه های سفید ثابت کنند که جینای راضی شده است (Belan، 1946: 10-11). در سال های دهه 1940 در گینه، یک حیوان قرمز قربانی بود (یک خروس، خرگوش یا گاو نر) و گوشت توسط دستیاران مصرف می شد. هنگامی که قطعات بیش از 1 کیلوگرم کشف می شد، قربانی کردن نیز انجام می شد. پس از آوردن یک جادوگر و فردی که طلا را کشف کرده بود و خشم جینای را برانگیخته بود، در این قطعات با یک گلوله شلیک می شد در جهت خنثی کردن روحهای بد. اگر کشف یک مرد بود یک گاو سفید و اگر کشف زن بود گاو قرمز قربانی می شد. (Balandier، 1948: 54)،
بنابراین معدنچیان دیگر به فرایند حل مسالمت آمیز نمی پیوندند و حرکت آنها بیشتر و بیشتر شبیه حرکت های فرصت طلبانه است. در دسامبر 2012 چند روز در Kourémali، یک شهر مرزی بین گینه و مالا بودم. در آنجا، معدنچیان هزاران نفر را می بینند و در هر دقیقه و سانتیمتر در معرض غرفه های تجاری هستند. اتومبیل های بزرگ پشت هم ردیف شده اند به مانند مکانیک های که به خاطر ثروت معدنچیان در شهربودند. مقامات نیز دیده می شوند: نماینده ها، پلیس مرزی و پرسنل نظامی این شهر را به زمین بازی خود تبدیل کرده اند، در حال حرکت آزادانه، مسلح، در حال احوالپرسی با برخی و داد زدن سر هستند. در اینجا، ساختن پناهگاه ها برای ایجاد یک اردوگاه، معقول نیست، زیرا به سادگی می توان یک نقطه پیدا کرد ، حتی در زمین یا در حیاط کسانی که مایل به حضور ما بودند، 23 کاملا چالش برانگیز بود. با این حال، من تا به حال هرگز معدنچیان این تعداد زیاد را در Kourmalı ندیده بودم. به سختی جایی در حیاط ها پیدا می شد هیچ فضا و زمینی باقی نمانده بود، و معدنچیان شب را در دو طرف مسیر راه گذراندند. شهر تا اواخر شب بسیار شلوغ بود: مردان ترجیح می دهند بخشی از شب را در بار کافه ها صرف کنند و قادر به خواب نباشند، موتورسیکلت ها می آیند و می روند، و مردم آشکارسازهای فلزی را تنظیم می کنند.
صبح، به نظر میرسد که آشفتگی شب هرگز به پایان نرسیده و موتورسیکلتهای که برای آوردن و بردن می آیند در طلوع خورشید شروع به کار کرده اند و معدنچیان را به مناطق استخراج بردند. بعضی از معدنچیان به تنهایی کار می کنند، اما اکثریت قریب به اتفاق دو یا سه نفر در گروه هستند که یک دستگاه فلزیاب را به اشتراک می گذارند. مثل شفت های معادن، آنها فلز یاب خود را ندارند، چرا که سرمایه اولیه آنها در ابتدا بین 1000 تا 5000 دلار برای بهترین ماشین ها است. 24 یک یا چند فرد به طور کلی در یک فلزیاب سرمایه گذاری می کنند و سپس اجازه می دهند که گروه هایی از کارگران از آن استفاده کنند. سهم از طلا برابر در نظر گرفته می شود ، اگر چه در ابتدا، دو سوم از درآمد به صاحبان داده می شود تا زمانی که ماشین هزینه خود را پرداخت کرده باشد. 25
یکی از معدنچیان که من را با موتور سیکلت همراهی کرد، صورتش با رنگ قرمز پوشیده شده بود که نشان ساکنان این منطقه است. حفره ها در مناطق معدنی تا آنجا که چشم می تواند، دیده می شدکه شدت استثمار را نشان می داد. چند منظره، تقریبا شبیه فانتوم، به نظر روی زمین شکسته معلق بود. فلز یاب ها به درستی در Malinke نامگذاری شده بودند: نام آن به معنای واقعی کلمه به عنوان “نیشکر کور” ترجمه میشد. معدنچیان فلز یاب خود را دنبال می کردند و پیش از همه چیز ، سکوت که در آن منطقه حاکم بود، در مقایسه با هرج و مرج، صدا و فریادهایی که قبلا از مشخصات معدن های صنعتی بود. در Kourémali، با هدفونی به گوش معدنچیان متصل بود، آنها خطوط تصادفی را در امتداد زمین از پس صداهای ماشین ها ردیابی می کردند.
در واقع، دیگر هیچ مشکلی برای سرمایه گذاری در فضای معادن و ایجاد یک انجمن معادن طلای کارگری وجود نداشت. استفاده از آشکارسازها با بی ثباتی و تحرک بیشتر مشخص می شود و حتی معدنچیان امکان استراحت موقت را ندارند. معدنچیان آشکارسازهای خود را دنبال می کنند و هنگامی که جستجو موفقیت آمیز است، حفره هایی با عمق حدود دو متر حفاری می شوند. مهم است که توجه داشته باشیم که در این نوع بهره برداری با آسیب رساندن به خاک می تواند آتشفشان را “منجمد” کند و تقریبا حفاری بعد از آن غیر ممکن است. معدنچیان نیازی به ماندن به مدت طولانی در یک مکان ندارند و گاهی اوقات آنها به مدت یک یا دو شب در همان زمین می خوابند تا قبل از رفتن به بخش بعدی یا بازگشت به روستاها. واضح است که فضاهای ایجاد شده توسط این نوع بهره برداری بستگی به مسیرهای معدنچیان و تحرک آنها دارد. من معتقد هستم که این مسیرها منجر به یک حالت فضایی می شود که نزدیک به آن است که توسط آنگولد (2007) در کارش توصیف شده است:
سر نخ ها ممکن است به نشان ها تبدیل شوند و نشان ها به سرنخ. این از طریق تبدیل سرنخ ها به نشان ها اتفاق میافتد، من استدلال می کنم که سطوح به وجود می آیند. و برعکس، از طریق تبدیل نشانها به سر نخ ها است که سطوح حل می شوند [ص. 25]
در واقع، هنگامی که ما حرکات معدنی را خطوط می بینیم ، چگونه می توانیم شفت های معدن و اردوگاه ها را نشانه نبینیم؟، و مسیرهایی که توسط موتورسیکلت و فاز یاب ها ساخته شده را سز نخ نبینیم؟ فضاهای معادن صنعتی نیاز دارند که نشانه دیده شوند تا استحکام پیدا کنند. که فرض می شود که روابط – هرچند معامله – با انسان هایی بر مبنای همبستگی (بر اساس مدل مادران و خواهران و برادران) ساخته شده است، و همچنین با گنگی ها. آیا می توانیم، به طور مجدد، نوعی جامعه شناسی را شناسایی کنیم که منحصر به فضاهای ایجاد شده توسط استفاده از آشکارسازهای فلزی است و به نظر می رسد که سطوح معادن صنایع دستی را به سر نخ ها تبدیل می کند ؟
فراتر از طبیعت شدید و نامطمئن جستجوی طلا با یک آشکارساز فلزی، می توان یک رقابت خاص را نیز مشاهده کرد که تنها در کار معدن نیست، بلکه در خودنمایی مصرف درآمد تولید شده است. این شیوه ظاهری زندگی در مطالعات در مورد معادن طلای آفریقای غربی، از جمله در سایت های صنایع دستی (به عنوان مثال، Grätz و Marchal، 2003؛ Wertman، 2008؛ High، 2008)، به خوبی شناخته شده است، اما در این تنظیمات و در اصل، تعمدی است و متمایل به سهم ها و تقسیم کردن سهم است. به نظر می رسد که معرفی آشکارسازهای فلزی به نوع جدیدی از خود نمایی تبدیل شده است که بیشتر روی هدر کردن و رقابت با سایر معدنچیان متمرکز است. این می تواند توضیح دهد که چرا محکوم کردن رفتارهای خاص در منطقه افزایش یافته است. یک مرد حدود 40 ساله، یک معدنچی با تجربه، بر روی نگرش معدنچیان جوانتر در یک نوار کافی نت در Siguiri تاثیر می گذارد:
پیدا کردن طلا مطمئنا “خوش شانسی” است، اما می تواند به سرعت در برابر نفع قرار گیرد و تبدیل شدن به نفرین (danka) شود. این استدلال با این واقعیت توضیح داده می شود که طلا متعلق به گینای در نظر گرفته می شود با اصل اخلاقی اشتراک گذاری که در قلب زندگی معدنی است. این حکایت رفتار “خوب” معدنچیان را در رابطه نزدیک با موفقیتشان در جستجو برای طلا قرار می دهد. به این ترتیب، رفتار این معدنچی به شدت توسط این مرد محکوم می شود؛ زیرا او به جای دادن بخشیدن به دیگران پول را هدر می دهد. در این مثال، مشکل به نظر بستن چرخه توزیع مجدد است. این به ویژه هنگامی درست است که معدنچیان، با توجه به درآمد شان، 29 از وضعیت یک کارگر ساده به سرمایه گذار و صاحب چندین آشکارساز فلزی می روند. این در مورد یک مرد حدود 30 ساله از روستایی در همسایه گی بود که حدودا دو کیلو طلا را در حیاط خانه اش یافته بود. او فقط یک آشکارساز فلزی خریداری کرده بود،و شانس خود را در بخش معدنکاری و قبل از خروج برای یک منطقه معدنی در Siguiri آزمایش کرده بود. او بدیهی است که هیچ وقت فکر نمی کرد چنین مقدار طلا را در خانه خود پیدا کند. وی گفته است که تقریبا ششصد میلیون FG (حدود 82،759 دلار آمریکا) به دست آورده است که برای ساخت یک ویلا، که یکی از زیباترین ها در منطقه محسوب می شود، و بیشتر از همه، برای خرید چندین آشکارساز فلز دیگر برای ادامه طلا استخراج آنرا مصرف کرده است.
این رویکرد اقتصادی و اجتماعی نمونه ای از چگونگی تشکیل گروهی از کارآفرینان است. خارج از یک سیستم و تنها مبتنی بر سازمان گروهی و به اشتراک گذاری برابر طلا، ممکن است شاهد ظهور یک مدل باشیم که بیشتر شبیه به یک کسب و کار کوچک است. صاحب آشکارساز فلزی به تدریج یک کارفرما تبدیل می شود، در رقابت با دیگران، با پرداخت حقوق ثابت به معدنچیان به جای به اشتراک گذاشتن طلا با آنها به همان اندازه سهم.
در حال حاضر مشکل نیاز به تجهیزات سنگین مانند سنگ شکن، طراحی شده برای شکستن سنگ های بزرگ به قطعات کوچکتراست. این ماشین ها متعلق به “کارفرمایان”است، که از آنها در فرانسوی به عنوان پاترونز یاد می شود، و کسانی که برای آنها کار می کنند، حقوق و دستمزد روزانه ثابت را دریافت می کنند. اما تفاوت بین سنگ شکن و یک آشکارساز فلزی این است که این دومی به یافتن طلا بستگی دارد. و نتایج بسیار غیر قابل پیش بینی و متغیر را تولید می کند.
در نتیجه، من نشان دادم که اشکال تحرک که منحصرا برای استخراج طلا و استفاده از آشکارسازهای فلزی هستند، در ریشه تولید و سرمایه گذاری فضاهای بسیار متفاوت قرار دارند، که یکی متکی بر سکونت موقت معدنچیان و ایجاد از انجمن های هتروتوپیک است، و دیگری در مورد توانایی های خود معدنچیان متکی است، بافتن مبانی معادن طلا. اردوگاه ها و، به طور کلی، معادن طلا ، منجر به روابط مساواتی و وابستگی متقابل می شوند که در آن وظایف و درآمد حاصل از طلا باید به طور مساوی به اشتراک گذاشته شود. مطالعات بیشتر در مورد اختلالات احتمالی که ممکن است از به اشتراک گذاشتن ناشی شود، برای درک بهتر روابط اجتماعی که در اردوگاه ها انجام می شود، مفید خواهد بود و به ارائه اطلاعات عمیق تر روابط جنسیتی کمک می کند. در عین حال، استفاده از آشکارسازهای فلزی منجر به رقابت بیشتر بین معدنچیان نه تنها به دلیل افزایش درآمد، بلکه شاید به دلیل تشدید تصویر معدنچی به عنوان یک مرد با پویایی مردانه. این رقابت قوی تر از طریق هدر دادن های قابل توجه نشان داده می شود.
در نهایت، تکامل در شکلهای مهاجرت معادن، مسئله نحوه حضور کارگران در روستا را مطرح می کند. در واقع، معرفی آشکارسازهای فلزی ناشی از تشدید حضور و عدم حضور متناوب در روستا بود که منجر به بازگشت بیشتر و ماندن کمتر در معادن شد. این عامل همچنین باعث تغییر اجتماعی و بازسازی روابط بین مردان و زنان و میان معدنچیان و خانوار آنها می شود. با کاهش طول مدت غیبت، به نظر می رسد که این شیوه حرکت اجازه می دهد تا راحت تر از پس تعهدات جسمانی حضور مورد تأیید در روستا که در مقدمه ذکر شد، برآیند. بنابراین هندسه حرکتی منجر به نوع خاصی از جوامع می شود، در حالی که شکل (خطوط یا نشانه ها) ما را قادر می سازد تا مطالب مربوط به روابط تولیدی را بهتر درک کنیم. استفاده از آشکارسازهای فلزی اجازه می دهد که رشته های متصل با روستا محکم تر شود، در حالی که معدنکاری طلا در حال انجام است – در ترک نشانه های آن – می تواند به طور منفرد منجر به ایجاد جامعه و حداقل برای مدتی از قطع روستای بومی شود.
قدر دانی:
می خواهم سپاسگزاری کنم از مایکل هاوسمن به خاطر توصیه های عاقلانه اش ، و ژولیت کولیسیو، کلمنس جولین، شارلوت مارکینا، رابین وینهولد و لوور آصف و آلیس دابلیر برای نظرات بسیار مفیدشان. من همچنین از گاوین هیلسون و دو بازرس ناشناس برای سخنان مربوطه خود تشکر می کنم. من همچنین می خواهم از ساکنان گورلان به خاطر درک و صبر و شکیبایی شان، به خصوص Lansiné Condé، Faraban Traoré، Mamoudou Keïta و تمام خانواده Bayo، تشکر کنم.
پاورقی صفحه 5 ستون 1:
22 ساکنان این “مردانگی سازی” جنبش ها را از طریق شرایط مهاجرت خود و نیز ارتباط مستقیم با آشکارساز فلزی توضیح می دهند، چرا که زنان و تکنولوژی “با هم حرکت نمی کنند”. من نمی توانستم این استدلال قبلی را بررسی کنم، اما به نظر می رسد که دور نگه داشتن زنان از آشکارسازهای فلزی راهی برای نادیده گرفتن دانش فنی و تکنولوژیکی (به ویژه در مورد تنظیمات دستگاه)، منبع قدرت و اعتبار آنها است.
23 من یک گروه چهار نفری از گریلان را برای یک ماه دنبال کردم.
پاورقی صفحه 5 ستون 2:
24 در آن زمان معدنچیها به خصوص از Minelab X-Terra 705 و GPX 5000 استفاده میکردند.
25برای اینکه بدانید نوع درآمدهایی که با استفاده از یک آشکارساز فلزی میتواند بدست آورد چقدر است، معمولا یک یا دو ماه برای گروه وقت لازم است تا پول یک آشکارساز فلزی را پرداخت کنند.
پاورقی صفحه 6 ستون 1:
26 توزیع مجدد درآمد معادن در روستا موضوع اصلی این مقاله نیست. به همین دلیل، من خودم را تنها با دادن چند عنصر آماری تطبیق می دهم: نوشته های من نشان می دهد که والدین نفع برندگان اصلی درآمد توزیع شده هستند، که ترجیح آنها مادران هستند. از 70 معدنچی مصاحبه شده، 25 تا گزارش دادند که به مادرشان بیشتر از پدرشان داده می شود و اغلب سهم بیشتری را نسبت به سهم خودشان را برای آنان حفظ می کنند. فقط 18 نفر از 70 نفر گفته بودند که بیشتر به پدرشان داده می شد، اگر چه 16 نفر از آنها هنوز مبلغی را به مادرشان داده بودند. شش نفر دیگر برای والدین مبلغ مساوی بدون هیچ گونه تمایزی داده بودند. بستگان دیگر که از درآمد حاصل بهره مند بودند، عمه ها بودند ، هم پدری و هم مادری، هم برادران بزرگتر و هم جوانتر، بخش مهمی از پول معادن نیز برای پرداخت به عروس جدید استفاده می شود.
27 حدود 550 دلار
28 قطعه ضبط شده از نوامبر 2012 در یک کافی نت در Siguiri در شمال شرق گینه است
29 با استفاده از آشکارسازهای فلزی درآمد حاصل از استخراج طلا به طرز چشمگیری افزایش یافته است. در حال حاضر برخی از مردان جوان میلیونها FG را در عرض چند هفته درآورده و در کشورهایی که میانگین درآمد ماهانه ساکنان آنها کمتر از 40 دلار است (محاسبه شده با استفاده از درآمد ملی بر هر ساکن)
//donnees.banquemondiale. org / sensorur / NY.GNP.PCAP.CD Source: http: [مشورت شده در 20 مه 2015]).
پاورقی صفحه 6 ستون 2:
پانلا (2007: 6) همان پدیده را ثبت کرد و به Wertman (2003، 2006) اشاره کرد و در عین حال اثرات این را بر شیوه های ظاهری مصرف نشان نداد: “در این موارد، تجمع انفرادی با دینامیکی تمایز اجتماعی و اعتبار ، گاهی اوقات با خشونت را متحمل می شود”.
دریافت اصل مقاله به زبان انگلیسی